زورق مهتاب

نشستم در کنار جویباران* ترا در زورق مهتاب دیدم

زورق مهتاب

نشستم در کنار جویباران* ترا در زورق مهتاب دیدم

یکسری جریان خوب دیگه ....

سلام بر همدم وهمسفر خوب و نازنینم !


به سلامتی این هفته کلاس استاد رو رفتیم و خدا رو شکر باز هم مطابق معمول خیلی پر بار و معنوی و صد هزار البته کلی شاد و پر انرژی بود ! خدا استاد محترم رو ، سلامتی و عافیت و عزت و خیر دنیا و آخرت مرحمت بفرمایند. انشاءالله.


به سلامتی کلیه کلاسها به خصوص کلاسهای این جانب که اهل پیچوندن هستم تعطیل بود جز کلاس شما که برقرار بود .


دیشب  شب 21 ماه مبارک رمضان و شب نازنین قدر بود و شب شهادت ساقی کوثر امام علی علیه السلام  بود . به اتفاق شما و همشیره محترمه شما  رفتیم مراسم شب قدر استاد شهاب مرادی برای مراسم احیاء...


خیلی شب عالی و خوبی بود و امیدوارم خدای متعال بهترین تقدیر ها رو برای ما رقم بزنند و وجود مقدس ارباب  آقا حضرت حجت الله الاعظم امام مهدی علیه الصلوه و السلام از ما راضی و خشنو باشند و از عنایات ویژه خودشون ما رو  بهره مند بفرمایند انشاءالله.


شب قبل  که مراسم بودیم نتونستم بخوابم و صبح رفتم سر کار و بعد از کار از ساعت تقریبا 9/5 صبح خوابیدم و واقعا چسبید وخستگیم در رفت .


قرار شد امشب به اتفاق بریم منزل مامان پروین و از اونجا بریم محوطه باشگاه ، تا از فضای سرسبز و با آرامش اونجا استفاده کنیم و دور هم دوباره با هم افطاری بخوریم .


خیلی محوطه زیبا  و سر سبزی بود و کلی عکس گرفتیم و از طبیعت زیباش لذت بردیم ...

... موقع افطار شد و مامان پروین ، افطاری ، ماکارونی زحمت کشیده بودند و قبل از اون با یه چای دارچین بسیار خوش رنگ و طعم و نان و پنیر که آورده بودند  افطار کردیم . و کلا همه چیز خوب بود. و هوای مطبوع و محیط با آرامشی داشت .


منزل مامان منیر و دوباره مهمانی ماه خدا...

خدمت نسیم همیشه ملایم و مهربونم سلام عرض می کنم !


شب قبل از مهمونی شب 19 ماه مبارک رمضان بود و شب ضزبت خوردن اربابمون آقا علی ابن ابیطالب علیه الصلوه و السلام و شب قدر بود ! به قول استاد عزیز و بزرگوارمون که می فرمایند هر شب ، شب قدر است اگر قدر بدانیم ، امیدوارم ما هم قدر این شب عظیم در این ماه مبارک رو دونسته باشیم و مورد توجه خدا و چهارده نور مقدس و پاک ، خصوصا حضرت ولی الله الاعظم ارواحنا له الفدا قرار بگیریم و دست پر  و نظر شده از جانب ایشون و صاحب یقین ، از این ماه خارج بشیم و در این ماه ثبات و قرار ایمانی برای تمام عمر بگیریم  انشاءالله .


خوب شب همه دعوت بودیم و قرار بود که مامان منیر ، مادر محترم و بزرگوار بنده  علاوه بر ما همشیره ها و خانواده یکی از داماد ها رو هم دعوت کنه. خلاصه به اتفاق شما نسیم گلم رفتیم منزل مامان منیر و دور هم افطار کردیم و خیلی خوش گذشت . ما هم با حاج آقا در مورد یکسری مسائل کاری  صحبت کردیم و از وضعیت منزل سوال کردیم و خلاصه بیاری خدا و اهل بیت کلی خوش بودیم و مفید بود .  


خداوند متعال به حق چهارده نور مقدس و منور اهل بیت علیهم السلام ، به پدر و مادر و به همه عزیزانمون ، قبولی طاعات و عبادات وخیرات و سلامتی و طول عمر و عزت دو دنیا و برکت و آرامش و وسعت رزق بی نهایت و با ظرفیت و عافیت کامل عنایت بفرمایند . انشاءالله.


یا رب دعای خسته دلان مستجاب کن !



منزل مامان پروین ودوباره شرمندگی !

گلم سلام !


باز هم دوباره به اتفاق با هم رفتیم منزل مامان پروین البته قرار بود که شما قبلش برید یه مجلس برای مولودی ( فکر کنم ) و من شب قبلش شما رو با ماشین رسوندم منزل مامان پروین و رفتم محل کارم و قرار شد من بعد از ظهر بیام که دوباره مزاحم منزل مامان اینا بشیم و افطار باز شرمنده و مهمون خوان نعمت سفره مامان پروین و بابا  بشیم و قرار بود که افطار همون غذای مراسم و جلسه باشه ولی باز هم مامان پروین بنده خدا بلند شده بود و دهن  روزه کلی زحمت کشیده بود و ما رو طبق معمول شرمنده خودشون کرده بودند .


امیدوارم خدا به ایشون و حاج آقا و همه عزیزانشون سلامتی و طول عمر وعزت و عافیت و برکت به همه وجود و زندگیشون مرحمت بفرمایند.به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم .


و باز هم طبق روال خیلی دور هم خوش گذشت . از خدای متعال بی نهایت سپاسگزاریم .

یک شب خوش دیگر...!

نسیم مهربانم سلام !


شب بعد از آن که منزل مامان پروین و مهمان اهالی محترم ساختمان بودیم ، قرار شد برویم منزل وحیده ، خواهر محترم بنده و به اتفاق نسیم عزیزم و خود اینجانب  با هم رفتیم منزل وحیده و اتفاقا وحیده جان ،خانواده خاله ملیحه و دخترو دامادشون رو هم دعوت کرده بود و شب خوب و خوشی بود و خدا رو شکر خوش گذشت ، فقط یه قسمت بسیار ناراحت کننده این بود که نسیم نازنین  من دچار درد معده شدی و بدون این که به من بگی باز بی سر وصدا و با صبر و بزرگواری تحمل کردی ! و خدا رو شکر یه کم که بهتر شدی دوباره بدون این که کسی بدونه به جمع مهمونا ملحق شدی . و امیدوارم  همیشه وجود عزیز و نازنینت سالم و صحیح و با عافیت کامل باشه . انشاءالله .



خدا به همه ماو عزیزامون سلامتی و طول عمر و عزت و ثروت و ظرفیت با عافیت کامل عطا بفرمایند انشاءالله.

میهمانی

سلام نسیم مهربانم !


دیشب به اتفاق با هم رفتیم به مهمانی دعوت شده از طرف اهالی ساختمان منزل مامان پروین. خیلی برام جالب هست که هر سال همسایه های با اتحاد و خونگرم این مجتمع با هم قرار میزارند  تا در این  ماه رحمت دور هم جمع بشن و د ر کنار یکدیگر قلبهاشون  رو هم جلا بدهند و از مزایای اجتماع مومنین و خیر و برکت این جمعها در این ماه با فضیلت استفاده  کنند و امیدوارم خدا به همشون اجر و سلامتی و طول عمر و برکت بی انتها و مستدام عنایت بفرمایند و دلها شون  رو آسمونی تر و با صفا تر قرار بدهند و این جمع ها الگویی باشه  برای نسل های ما که از هم گریزان نباشیم و بتونیم اون جمع های پاک و با صفا و بدون گناه و صمیمی قدیم  رو به یاری خدای متعال احیا کنیم انشاءالله.


این هفته  متاسفانه نشد کلاس استاد عزیز شهاب مرادی رو بریم که هر دومون خیلی دمغیم !! انگار که یه چیز بسیار مهم از زندگیمون حذف شده ...!

چی کار میشه کرد از بدی های شاغل بودن و از همه بدتر شیفت کار بودن اینه که نمی شه روی هیچ برنامه ای درست و درمان حساب کرد...



به هر حال ضدحالی بود که چاره ای جز پذیرش نداشتیم و انشاءالله خدا کمک کنن در جلسات بعدی منظم تر و بدون غیبت حضور پیدا کنیم انشاءالله.




امروز روز دوازدهم ماه مبارک بود و باز هم سریع تر از هر سریعی می گذره ...

خدایا ما را دست خالی و بیدار نشده و درست نشده و شفای قلب و روح و جسم نگرفته  از این ماه عزیز و پر برکت بیرون نبرید و ما رو کامروا و حاجتروا  و اهل یقین قرار بدهید و ایمان  رو در درون ما ثابت و محکم و حفظ شده قرار بدهید به لطف و کرمت و به حق چهارده نور مقدس و پاک . آمین یا رب العالمین .