زورق مهتاب

نشستم در کنار جویباران* ترا در زورق مهتاب دیدم

زورق مهتاب

نشستم در کنار جویباران* ترا در زورق مهتاب دیدم

سومین سفر تابستان ۹۰ نوشهر

کلا من عاشق سفر کردن هستم مخصوصا وقتی همسفر آدم کسی مثل تو باشه 



تو این سفر تولد محمد خاطره جالبی شد مخصوصا کیک بامزه ای که براش رفتیم کل نوشهر را گشتیم تا بخریم. اگه اشتباه نکنم شیرینی فروشی نقره بود ؟!



مهمانی خدا در کنار تو

امسال بهترین ماه رمضان را کنار تو گذروندن

لحظات سحر و افطار بهترین ساعاتی بود که کنارت بودم

لیالی قدر را هم که نگو! راستی پارک زرگنده یادته ؟ سحری تو اون پارک خیلی چسبید



امیدوارم سالهای آینده هم بتونیم کنار هم مهمانهای خوبی برای خدا باشیم