زورق مهتاب

نشستم در کنار جویباران* ترا در زورق مهتاب دیدم

زورق مهتاب

نشستم در کنار جویباران* ترا در زورق مهتاب دیدم

یک شب خوش دیگر...!

نسیم مهربانم سلام !


شب بعد از آن که منزل مامان پروین و مهمان اهالی محترم ساختمان بودیم ، قرار شد برویم منزل وحیده ، خواهر محترم بنده و به اتفاق نسیم عزیزم و خود اینجانب  با هم رفتیم منزل وحیده و اتفاقا وحیده جان ،خانواده خاله ملیحه و دخترو دامادشون رو هم دعوت کرده بود و شب خوب و خوشی بود و خدا رو شکر خوش گذشت ، فقط یه قسمت بسیار ناراحت کننده این بود که نسیم نازنین  من دچار درد معده شدی و بدون این که به من بگی باز بی سر وصدا و با صبر و بزرگواری تحمل کردی ! و خدا رو شکر یه کم که بهتر شدی دوباره بدون این که کسی بدونه به جمع مهمونا ملحق شدی . و امیدوارم  همیشه وجود عزیز و نازنینت سالم و صحیح و با عافیت کامل باشه . انشاءالله .



خدا به همه ماو عزیزامون سلامتی و طول عمر و عزت و ثروت و ظرفیت با عافیت کامل عطا بفرمایند انشاءالله.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد