زورق مهتاب

نشستم در کنار جویباران* ترا در زورق مهتاب دیدم

زورق مهتاب

نشستم در کنار جویباران* ترا در زورق مهتاب دیدم

منزل مامان پروین ودوباره شرمندگی !

گلم سلام !


باز هم دوباره به اتفاق با هم رفتیم منزل مامان پروین البته قرار بود که شما قبلش برید یه مجلس برای مولودی ( فکر کنم ) و من شب قبلش شما رو با ماشین رسوندم منزل مامان پروین و رفتم محل کارم و قرار شد من بعد از ظهر بیام که دوباره مزاحم منزل مامان اینا بشیم و افطار باز شرمنده و مهمون خوان نعمت سفره مامان پروین و بابا  بشیم و قرار بود که افطار همون غذای مراسم و جلسه باشه ولی باز هم مامان پروین بنده خدا بلند شده بود و دهن  روزه کلی زحمت کشیده بود و ما رو طبق معمول شرمنده خودشون کرده بودند .


امیدوارم خدا به ایشون و حاج آقا و همه عزیزانشون سلامتی و طول عمر وعزت و عافیت و برکت به همه وجود و زندگیشون مرحمت بفرمایند.به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم .


و باز هم طبق روال خیلی دور هم خوش گذشت . از خدای متعال بی نهایت سپاسگزاریم .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد