زورق مهتاب

نشستم در کنار جویباران* ترا در زورق مهتاب دیدم

زورق مهتاب

نشستم در کنار جویباران* ترا در زورق مهتاب دیدم

زبان مادریت

 تو این مدت دوست داشتم زبان ترکی را یاد بگیرم فقط به خاطر اینکه بتونم بهت بگم:

 

سنی چوخ ایستیرم  

سن اولماسان منده اولامام 

سن منیم هر زادیم سان 

سنسیز داریخیرام  

بر اساس همینهاس که می فهمم : سنی سئویرم 

 

دل تنگتم

مهدی جونم 

 

الان بیشتر از ۳۰ ساعته که همدیگه را ندیدیم ... 

 

از اینکه چیزی به ازدواجمون و آغاز زندگی مشترکمون باقی نمونده خیلی خوشحالم