سلام نسیم گلم !
امیدوارم این لحظات و تمامی لحظات شادی و خنده وآرامش و سلامتی داشته باشی !
همراه زندگیم ٬ امروز دوباره می خوام دنباله جریانات و وقایع این چند روز سخت ولی شیرین رو برات بنویسم گلم ؛راستش سخت از بابت فشردگی ایامی که داشتیم و شیرین از بابت این که همه این کارها و احتمالا استرس ها برای یک زندگی گرم وشیرین و شروع یک تلاش زیبا و هماهنگ برای یک هدف مقدس و والا بود و اون هم شروع زندگی مشترک دو نفره بود که خیلی ما رو دلگرم می کرد و همچنان ما به اون زندگی و شروع و ادامه اون تا پایان عمرمون شاد و دلگرم و محکم هستیم البته با نظر خاص خدا و اهل بیت علیهم السلام !
راستش اتفاقات شیرین توی این ایام خیلی بود و می شه گفت همه اتفاقات شیرین بود و من مختصر به اونها اشاره می کنم :
اول یادم نره که بگم روزی که خاله و مامان و آقا محمد و آقا مهدی اومده بودن خونمون تا کمک کنن با کمک آقا مهدی و آقا محمد تابلوی فرش بسیار بسیار زیبا و نفیسی رو که مادر جون به عنوان هدیه عروسی مرحمت فرموده بودند رو روی دیوار نصب کردیم ، یه تابلوی زیبا از آثار نقاش عالیقدر ایرانی که فخر جهانیان هستش ، استاد فرشچیان !
و خوشحال هستم که این استاد عزیر و گرانقدر از بستگان شما هستند و من از طریق شما به این عزیز گرانقدر نزدیکتر شدم !
مرحله بعدی نصب تابلوی نقاشی بود، که از آثار یک هنرمند بسیار لایق وعزیز بود که از جانم بیشتر دوستش دارم و آن هم تابلو نقاشی نسیم هنرمندم بود که در روز نامزدی و جشن نامزدی به عنوان هدیه روز اسپندگان یا روز ولنتاین به این کمترین مرحمت فرموده بودی و یادم هست تو این تابلوی بسیار زیبا و نفیس رو با وجود کمی وقتی که داشتی برای هدیه روز جشن ، برام نقاشی کردی و خیلی خوشحالم کردی که در مقابل دیدگان همه عزیزان مجلس بهترین هدیه رو به من دادی !
بازم ازت بی نهایت ممنونم !
بعد از رفع کسالت از وجود عزیز نسیم نازنینم ٬ ما قسمت اولیه مونتاژ لوستر رو باهم انجام دادیم هر چند کار سختی بود ولی با هم دیگه اون رو نصب کردیم و موند مونتاژ آویزها و تزئینات دیگه این لوستر که در اون روز که با هم بودیم نتونستیم ٬ یعنی فرصت نشد !من در اولین فرصت بعد از اون نصب و ادامه مونتاژ لوستر بسیار زیبا و با امکاناتی رو که تو خانوم خوش سلیقه اون رو انتخاب کرده بودی و خریداری کرده بودی رو شروع کردم برام جالب بود که لوستر این امکانات رو که شامل MP3 و انواع مختلف رقص نور بود بهمراه باند و کنترل مخصوص اینها ، رو داشتش و یادمه موقعی که شروع کردم به مونتاژ مابقی قسمتها که شامل آویزها و کریستالهای زیبای اون ،هی می خواستم بهت زنگ بزنم و خبر نصب اون رو بهت بدم ! چون می دونستم که خیلی خوشحال می شی عزیزم ، لذا هر ردیف رو که نصب می کردم هی می گفتم بذار بقیه اش رو هم نصب کنم بعد زنگ بزنم ! خلاصه نسیم خانوم ، بعد از چند ساعت نصب و راه اندازی این لوستر زیبا به اتمام رسید و من موقعی که به خودم اومدم فکر کنم ساعت از 11 شب گذشته بود که خدمت تو همرا عزیز زندگیم ، زنگ زدم و وقتی شادی صدات رو در نصب لوستر و ابراز تشکر و رضایت تو رو از این کار دیدم خیلی خوشحال شدم به قدری که تموم خستگیم از تنم در اومد !
در اولین فر صت بعدی ، قرار بود که با هم چیدمان وسایل رو انجام بدیم ولی من اون روز شیفت بودم و بعد از ظهر که اومدم خونه ، واقعا شرمنده و ناراحت شدم !! چون دیدم تنهایی ویترین و بیشتر وسایل رو جابجا کردی و چیدی و آثار خستگی در چهره ماه و نورانیت کاملا مشخص بود و من ناراحت شدم از این که این همه کار سنگین رو که باید با هم و اون هم بیشتر خود من باید انجام می دادم رو تنهایی انجام داده بودی و از این ناراحتم که در آینده اگر بخوای به این منوال ادامه بدی واقعا به وجودت مهربونت آسیب خواهی رسوند و البته کمی بهت غر زدم که چرا تنها این کار رو کردی ولی طبق معمول همیشه این ایام خنده و ابراز لطفت باعث شد احساس نکنم که چقدر خسته شدی و بابت این همه صفای وجودت من همیشه شرمنده ام ، ولی خوشحال هستم که در سختی و مشقت اینقدر بزرگوار و صبوری ، منتها خواهش می کنم دیگه این کارهای سنگین رو تنها انجام نده ، خودت که خوب می دونی عزیزم ، خیلی ها با این کارها دچار دیسک کمر و صدها مشکل زود رس دیگه شدن و از وجود عزیزت تمنا می کنم و ملتمسانه می خوام که خودت رو این جور به سختی وادار نکنی و بگذاری در لذت یگ زندگی مشترک شیرین 2 نفره من هم سهیم باشم اون هم به طور جدی!
ادامه دارد .....