زورق مهتاب

نشستم در کنار جویباران* ترا در زورق مهتاب دیدم

زورق مهتاب

نشستم در کنار جویباران* ترا در زورق مهتاب دیدم

ای حرمت ملجأ درماندگان


یا امام رضا (علیه السلام) وقتی باید پاسخ افرادی را میدادم که به صحن و سرای تو برچسب اسراف می زنند دلم نگرفت!

آقا شما ائمه شیعه چقدر در بین ما شیعیان هم غریبین! و چقدر تنگ نظر هستند اونهایی که نمی تونن گنبد طلای تو را ببینند و آن را اسراف تلقی می کنند. اتفاقا آنها کسانی بودند که خود در بسیاری از زمینه ها در زندگی خود اسراف می کنند و شما آقا، آنها را بیشتر از من میشناسی

و دلم بیشتر گرفت...

زندگی خودشان در اوج تجمل است و به عاشقان تو خرده می گیرند که چرا برای امامشان اینگونه صحن و سرایی می سازند. آنها لحظه لحظه پولهایشان را در راه لذتهای دنیویشان خرج می کنند و به آنهایی که پولهایشان را برای حرم تو تقدیم می کنند ایراد می گیرند.


یا امام رضا(علیه السلام) ، آنها دنبال بهانه اند، نه دلشان برای فقرا سوخته و نه معنی اسراف را می دانند که چه بسا هر کدامشان در زندگی چه اسرافها که نکردند...

آنها به آستان قدس رضوی ایراد میگیرند گویی شرح وظایف این بنیاد را با شرح وظایف کمیته امداد و بهزیستی اشتباه گرفته اند و مدام به توسعه حرمت ایراد وارد می کنند.

آیا خود آنها اگر در سال تنها صد مهمان در 3 یا 4 روز از سال داشته باشند خانه خود را به خانه بزرگ تغییر نمی دهند؟

یا امام رضا(علیه السلام)،در حین گفتگوهایشان به این می اندیشیدم که چطور در شهرهای مختلف و اماکن دیدنی دم از اسراف نمی زنند؟ چرا زمانی که به فرض باغ لاله ها را دیدند از لذت همچین فضایی حرف میزدند و آن را اسراف نمی دانستند و یا نمی گفتند شهرداری باید پول ان را صرف فقرا می کرد؟

و یا هزاران جای دیگر که شهر به شهر رفتند و از زیباییهای بصری و بناهای زیبایش گفتند و وقتی به حرم و بارگاه تو رسیدند ...


یا امام رضا(علیه السلام) یا غریب الغربا

بدون شرح

دو هفته دیگه دوست داشتم می تونستیم  دو نفری با هم یه سفر بریم


حتی شده یه روزه...


این یکی دیگه از دلایلی بود که تمایل نداشتم این هفته بریم شمال!


بگذاریم چراغ سبز شود، با هم عبور کنیم

۷ نفر عابر پیاده بودیم که پشت چراغ قرمز سر بهبودی واستاده بودیم، اونطرف خیابون هم ده، یازده نفری منتظر سبز شدن چراغ بودن 

در این سپری شدن ثانیه ها، چند نفر مرد از میانسال گرفته تا جوان بدون توجه به چراغ از خیابون گذشتن. 

قیافه هاشون تو ذهنم مونده  

حس مشترکی همشون داشتن  

یکیشون به کسی نگاه نمی کرد که چشمش به کسی برخورد نکنه

یکی دیگشون سرشو در نهایت پایین انداخت و از کنار بقیه رد شد 

دیگری دستاشون تو جیبش گذاشته بودو سریع رد شد 

 و... 

 

یه جورایی انگار دوست داشتن وقتی دارن خلاف می کنن مثل آدم نامرئیه تو قصه ها بودن و کسی هم اونها نمی دید...

 

اگه اونها ما را ندیدن ولی ما اونها را دیدیم   

 

 

 

 

زمانیکه حتی در یک جمع کوچک یا یک محیط کوچک همه به قانون احترام بزارن اگه کسی بخواد بی قانونی کنه اولین کسی که آدم را سرزنش می کنه خود آدمه 

 

تو جمع دو نفره توی خونه هم همینطوره وقتی حتی یک نفر به قانون اهمیت بده، نفر دیگه خجالت میکشه بی قانونی کنه 

نتیجه سبک زندگی در ماه رمضان

از ماه رمضان امسال متمرکز شدم روی سبک زندگی و تقریبا به نتایج خوبی رسیدم که دوست دارم در سرتا سر سال اون را الگوی بقیه روزهام کنم


یکی اینکه عبادت و نزدیکی به خدا چقدر میتونه آرامش زندگی را بیشتر کنه و از استرسها کم کنه مخصوصا نماز اول وقت و نماز صبح


خواب منظم مخصوصا در شب چقدر میتونه در بهتر پیش بردن روند کارهای روزانه تاثیر گذار باشه امسال ماه رمضان که شبها کوتاه بود و باعث شده بود ساعات خواب تغییر کنه چقدر روز کلافه کننده بود پس خواب خوب خیلی اهمیت داره


غذا خوردن هم نوعش و زمانش خیلی مهمه و اینکه در حینش چه کارهایی و صحبتهایی انجام میشه. دقت کردین چقدر سحری و افطاری میچسبه؟

یکی از دلایلش فکر می کنم این باید باشه که در حینش خوردنش و قبلش دعا و اذکاری گفته میشه و باعث میشه اون غذا را با لذت بیشتری بخوریم. پس سعی کنیم در حین غذا خوردن از عبارات و حرفهای شیرین و دلنشین صحبت کنیم.


یکی از مسائلی هم که دارم روش فکر می کنم که گمون می کنم تو زندگی خیلی تاثیر گذاره ولایت پذیری است. اینکه هر کسی ولایت کسی را در زندگی اش قبول کنه در سبک زندگی اش اهمیت زیادی داره.


اینکه آدم در بالاترین سطح ولایت کفر را پذیرفته یا ولایت حق را، و به کدام میل و گرایش داره بنظر من خیلی در سبک زندگی اش تاثیر گذاره! و این ولایت پذیری ادامه پیدا میکنه تا کوچکترین جامعه که خانه است، و در واقع این ولایت پذیری است که تعیین می کنه چطور زن و مرد در کنار هم زندگی می کنند و در لحظه لحظه زندگی چطور تصمیم می گیرند.

این ولایت پذیری یعنی اینکه آدم از چه کسی حرف شنوی داشته باشه.


قطعا سبک زندگی به مسائل و موارد دیگری هم بستگی داره که میشه به بهتر شدن زندگی کمک کنه

تعداد روزه داران عزیز در ماه رمضان بیشتر از بیماران روزه خوار

امروز که داشتم تو مسیر به سمت خونه میومدم با فاصله سه نفر را دیدم که بطری آب دستشون گرفتن

پیش خودم گفتم عجب دوره زمونه ای شده انگار هیچ کس دیگه روزه نمی گیره!

این موضوع ذهنمو مشغول کرد...


کمی که فکر کردم به نتیجه قانع کننده ای رسیدم

آخه مگه اونی که روزه گرفته پیشونیش تابان میشه که تابلو باشه روزه است؟؟

بعد تو مسیر شروع کردم به شمردن آدمهایی که حس می کردم و حدس میزدم روزه هستند:

1 ، 2 ، 3 ، 4 ، ... ، 50 ، (برخی هم از سبزی و قابلمه دستشون معلوم بود دارن برای افطار می برن) 51 ، 52 ، 53 ، .... و این عدد حتی به بیش از 200 نفر رسید.


پس تعداد روزه داران بسیار بسیار بیشتر از روزه خواران میتونه باشه!


و چقدر زیبا خداوند روز عید فطر را قرار داد تا همه روزه داران از خانه بیرون آیند و  در محلی در کنار هم در صفوف به هم پیوسته نماز گزارند و این عظمت را به همه نشان دهند.





ولی اون تعدادی که به هر دلیلی روزه می خورند چه اصراری دارند که در ملا عام اینکار را انجام دهند؟ آیا شخصیتا مشکلی دارند؟ چون اعمال عبادی مانند روزه ماه رمضان  چیزی نیست که بخواهیم بندازیم تقصیر فرد دیگه یا جامعه و بنظر میرسه از یک ضعف شخصیتی نشات میگیره؟

و اینکه اون لحظه که روزه خواری در جامعه انجام میدهند آیا اون ضعف شخصیتی ارضا میشه؟ خلاصه فقط این سوالات موند که هنوز براش جوابی ندارم!